آگهی...!

Mostafa سه‌شنبه 8 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 10:48 ب.ظ http://www.mermaids.blogsky.com

جدی بود می نوشتم! چون منم در به در دمبال همسرم. اتفاقا دوس دارم همسرمم اهل موسیقی باشه عین خودم. کلی هم آهنگ دارم که نگهشون داشته بودم واسه بعدا که با یه خواننده ی زن همکاری کنم.

ای جونم!

من با یادت چه کنم؟ چهارشنبه 9 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 12:00 ق.ظ http://www.bittermoon.blogfa.com

عزیزم من میخوام رمزمو خصوصی برات بذارم اما مثل اینکه اینجا امکاناتشو نداره

خوب شما بذار من تایید نمیکنم

نگاره ! چهارشنبه 9 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 05:35 ق.ظ http://heragen.blogsky.com

اون موضوع به کجا رسید ؟
۱۹ سال دیره ؟
بدبخت دوست بهتره ها !!!
هنوز خیلی خیلی زوده
ولی خدارو چه دیدی فقط عجول نباش من از همون اولش هم که این ماجرا واسم پیش بیاد میخواستم 30 سالگی ازدواج کنم...یعنی تو 11 سال فرصت داری خوشمزه خودم

۱۱سال؟؟؟؟
وای نه خیلی دیره!
چند روز دیگه دوستم نی نیش به دنیا میاد افسردگی گرفتم منم میخوام مامان شم.
ولی کسی نیست منو بگیره مامانم کنه

زی زی چهارشنبه 9 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 01:46 ب.ظ http://www.sayeiesokut.blogfa.com

ای جااانم. بیا خودم میگیرمت! داداشمو زن دادیم. ولی خودم هستم زیاد فرقی نداریم با هم فقط من انرژیم یه مقدار زیادی بیشتره و ریش ندارم. با کت و شلوار و موی کوتاه مث پسرا میشم. عاشق خوندنم هستم. دو سه سال پیشم صدای برتر شدم.
فقط یه چیز اساسی رو ندارم! اگه مشکلی نداری با این موضوع بگو کدوم مهظر(محضر٬ محظر٬ مهضر٬ چطوری مینویسنش؟؟؟؟) بیام!!!

جون جون. اونم حله مصنوعیش اختراع شده!

Mostafa چهارشنبه 9 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 01:51 ب.ظ http://www.mermaids.blogsky.com

چه زودم می خواد مامان شه!
من منصرف شدم آخه بچه و اینا خیلی سخته تربیتش
چه می خوای بابا؟!

قرار نیست تو تربیت کنی. تو میری حمالی نون در بیاری خانوم خونه با روش خودش تربیت میکنه

Mostafa چهارشنبه 9 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 02:26 ب.ظ http://www.mermaids.blogsky.com

من قبلنا شماره مو تو وبم گذاشته بودما از دستش دادی دیگه

قرار نبود من زنگ بزنم. قراره بزنین.قرار نیست من شماره بردارم قراره بذارین

رهـــا چهارشنبه 9 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 06:26 ب.ظ

ببین منم میتونم مامانت کنماا،تواناییشو دارم
خاک تو سرت میخوای شوهر کنی،الان زوده چه خبره
از فردا باید حمالی کنی کهنه بچه عوض کنی
دلت میاد،بشین جوونی کن حالشو ببر
نمیدونم چرا من انقد بی میلم پس.کیس خوب کنارمه،خودش میگه بیام خواستگاری،من زورم میاد بگم بیاد.
گوشه ای از فرمایشات مامان رها بود گوش کن عبرت بگیر

جوووون پس تو میشی بابای نی نی هام!
منم نمیخوام ولی بعضی مسائل هست وسوسه میکنه میدونی که چیرو میگم؟؟؟؟؟؟؟
پس تو احساس نداری؟؟؟
مامان رهااااااز صب شوهرم بودیا!!!!

Mostafa چهارشنبه 9 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 10:00 ب.ظ http://www.mermaids.blogsky.com

آها اونوقت من که شماره بدم بعدش شماره شما رو از کجا بیارم که بزنگم؟؟؟؟ شما باید یه تک یا یه اس بدی تا بشه زنگید!!!!!!!!!!!!!!!

فرنوش خسته نکن خودتو.فعلا فقط من هستم

رهــــا جمعه 11 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 02:59 ق.ظ

خب تغییر کاربری دادم،تازه داداشتم میتونم بشم.توانایی های من از شمارش خارجه
اصلا میخوام خودم مامانت کنم
زوجه ی خودمی ،میشم بابای بچه هات

ای جونم!

وحشی یکشنبه 13 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 07:21 ب.ظ http://www.vahshinaz.blogfa.com

سلام پست جالبی بود
نظراتی که هم واست گذاشتن جالب بود و جالب تر از اونا جوابی قشنگ تو بود بخصوص این یکی:
؛پاسخ:
قرار نیست تو تربیت کنی. تو میری حمالی نون در بیاری خانوم خونه با روش خودش تربیت میکنه
؛
کلی خندیدم و به این حاضر جوابیت آفرین میگم