فردا هفتم همون خواهر دوستمه که گفتم هنوزم تو شکم بخدا.
28شهریور عروسیش بود با دوستام رفتیم خداییش تا بحال همچین عروسی ندیده بودم خیلی خوش گذشت کلی رقصیدیمو حال کردیم کسی چیزی نمیگفت.
بایارو دوست بود ازین عاشقو معشوقا یارو معتاد بود شیشه میکشید خودش کلی دوست زن داشت اونوقت به زنش شک کرده بوده که درست 28 آذر طرف صب ساعت3 سم سیانول میریزه تو شربت دختره میده میخوره.
دوستم حالش خیلی بده اولین صحنرو اون دیده طبقه پایین خونه ی پدریه دختره مینشستن هر روز صب که از خواب پا میشده میرفته خونه پدریش اون روز نمیره مادرش به دوستم میگه برو ببین چرا نمیاد میره از راه پله صداش میکنه میبینه جواب نمیده درشونو باز میکنه صداش میکنه بازم جواب نمیده میره اتاق خوابشون میبینه خواهره پشت کرده میره صداش کنه میبینه دل و رودش اومده تو دهنش.
خیلی سخته آدم ی همچین صحنه ایرو ببینه تازه میشد 3 ماه که عروس شده بود.هنوزم باورم نمیشه تو عروسیش چقد خوشحال بود میگفت ایشالا شمام به اونی که دوس دارین برسین.
خلاصه اینم سرنوشت اون بود. روحش شاد
از سایت ما بازدید کنید و از دانلود آهنگهای جدید و زیبا
و استفاده از امکانات سایت پارس موزیک لذت ببرید
حتما برادر
گاهی ما آدما عشق و هوس رو با هم اشتباه میگیریم فکر میکنیم عاشقیم ولی.....................
Vaaaaaaaaaaaaaaay! Bi chaaaa reeeee! Che vashhatnak. Akhey khoda biyamorzadesh. Ajab shohari!!!!
آره تفلک.خیلی بد مرد. واسه اینجور چیزاس میگم بزا اول من شوهر کنم بد تو.
مرسی فرنوش جون بازم بهم سر بزن
خواهش عزیزم حتمآ
شوهر کجا بود؟ من یه حرفی زدم تو خیلی جدی نگیر
ولی ببین من یه ۳۰-۴۰ تا پیرهن بیشتر از تو پاره کردم... بذار من مزدوج میشم بعد اگه خوب بود به تو هم میگم.
قرار نیست چون ی روز از من بزرگتری زور بگیا اول من بعد تو
سلام اجی فرنوش... خوبی ؟؟ خوشی؟؟؟ تو هنو اونو فراموش نکردی؟؟؟؟ بیخیالش باو...
سلام عزیزم.مرسی.نه مگه میشه فراموش کرد؟