ی7خط روزگار درعین سادگی

دختری که اول بوس بر لبت زد دلیل بر خراب بودنش نیست!

ی7خط روزگار درعین سادگی

دختری که اول بوس بر لبت زد دلیل بر خراب بودنش نیست!

دیروز...!

دیروز دیدم ی یارو انقد زنگ زده انقدر زنگ زده که دور از جون شما ک.و.نش پاره شده! 

چندتا هم اس داده بود! 

منم کنجکاو (فضول) که ی روز سر همین کارم سرمو بر باد میدم گفتم: u?  

اون:سلام. فرنوش جون خودتی؟ 

من:علیک. نه پس عممه! 

اون: میتونم ی چندتا سوال بپرسم؟ 

من:بفرما! 

اون: اسمتون چیه؟ 

من:الان خودت گفتی فرنوش خانوم! 

اون: آره ولی میخوام بدونم اسم واقعیته؟ 

من: نه پ اسم جعلیمه. همین کارارو میکنین بهتون میگن ترک خرا! تو که خر نیستی؟ 

اون:نه بگو دور از جون! 

من: آخه الان ثابت کردی! 

اون:چیرو؟  

من: خر بودنتو! 

اون: نه میخواستم از زبونتون بشنوم! 

من: خوب شنیدی حالا که چی؟ 

اون: میتونم بقیه سوالامو بپرسم؟ 

من: بفرما! 

اون: قدت چقدره؟ 

من:160 

اون:وزنت؟ 

من:46 یا48 

اون: ببخشید بی ادبیه سایزه س.ی.ن.ت چنده؟ 

من: مگه میخوای بخری؟ 

اون:چی؟ 

من:س.و.ت.ی.ن! 

اون: اگه اجازه بدی! 

من: روتو برم. رو نیس که سنگ پای قزوینه! 

اون: 

من: مرض  

اون: ماشالا داف جیگری هستیاااااااااااااا! 

من: چشت به ک.و.ن.م 

اون: ماشالا پررو ام که هستی؟ 

من: حالا کجاشو دیدی تازه اولشه! 

اون: تو کل کل کردنم که کم نمیاری! 

من: آخه کم بیارم میگن ترکه! 

اون: این حرفارو از کجات در میاری؟ 

من: از همون جایی که تو از مال مامانت در اومدی! 

اون: منی که تو کل کم نمیارم پیش تو کم آوردم! 

من: یقینن باید اینجوری باشه! 

اون: نه انگار من هرچی بگم تو جوابات ماشالا حاضره! 

من: آره آخه شما پسرا جز ک.و.نو ک.س به چیز دیگه ای فک نمیکنید! 

اون: مطمئنی! 

من: شک داشتم ولی الان مطمئن شدم! 

اون: نه انگار کم نمیاری! 

من: گفتم که کم بیارم چی میگن! 

اون: دختر باحالی هستی میخوای با هم بیشتر آشناشیم؟ 

من:باحالی از خودتونه.بیشتر ازین؟ 

اون:آره. 

من: آخه من تورو دستمال ک.و.ن.م.م نمیکنم! حالا چیکار کنیم؟ 

اون: ببین من دوست دارم! 

من: ک.س شعر نگو بابا حروم زاده! 

اون: میشه این حروم زادرو واسم معنی کنی؟ 

من:اینو گفتم که خودت بری تحقیق کنی پرسو جو کنی خودت معنیشو بفهمی! 

اون:ok! 

من:آفرین پسر خوب حالا گم شو که کار دارم. 

اون: دوست دارم 

من: گ.و.ه خوردی! 

اون: 

همینه دیگه بهشون کم محلی میکنی رو نمیدی فش میدی بازم از رو نمیرن که!!!

شوهر...!

وای خدا من چرا اینجوری شدم! بدجور زده به سرم که شوهر کنم ! 

دلیلش چی میتونه باشه؟ نمیتونم تنها بمونم؟ حلاکم؟ همه ی موارد!

۲۵ دی...!

۲۵دی کلاس داشتم به مامان گفتم بعده کلاس میرم خونه مامان بزرگ رفتم و با عمم رفتیم بیرون روز خوبی نبود هوس ساندویچ کردم با عمه رفتیم برا  ناهار خریدیم . 

خیلی دلم میخواست با عشقم حرف بزنم یجورایی زده بود به سرم که حتمآباید باهاش حرف بزنم زنگ زدم کلی با هم حرف زدیم انگار منو نمیشناخت خیلی سرد حرف میزد برگشت گفت فرنوش من چندمین دوستت بودم 1000یا1001؟ کدوم؟ 

گفتم اولی و آخری! 

نمیدمونم ی لحظه چی بهش گفتم برگشت بهم گفت با پسرا تو خونه؟ عشقم ازت انتظار نداشتم به همین سادگی حرف مردمو گوش کنی ازت انتظار نداشتم اون حرفو بهم بزنی. 

چقدر دوست داشتمو عاشقت بودم  دو برابر ازت متنفرم. متنفرم چون خیلی زود باورت شد متنفرم چون قدرمو ندونستی هیچ وقت ندونستی فقط منتظر اون روزم که بیایو بگی حلالم کن مثل الان که چند وقت پیش پشت سرم حرف زدنو هیچی نگفتم فقط گفتم خدایا سپردم دست خودت. دربه در دنبالم میگردی و میگی حلالم کن. 

امروز میرم شمارمو عوض کنم دیگه خسته شدم از این همه خیانت میخوام ی مدت تنها باشم تنهایی رو حس کنم تمام وقتمو بذارم با دوستام برم بیرون باشگاه گردش تفریح خسته شدم از این همه سر درد کشیدن. 

عشقم ازت متنفرم همین!!!

یاد گرفتم...!

یاد گرفتم که عشق با تمام عظمتش تنها 2یا3 ماه بیشتر زنده نیست.... 

یاد گرفتم که عشق یعنی فاصله و فاصله یعنی دو خط موازی که به هم نمی رسند... 

یاد گرفتم که هرچه عاشق تر باشی خیانت بزرگتری می بینی.... 

یاد گرفتم که در عشق هیچ کس به اندازه ی من وفادار نیست.... 

و در آخر یاد گرفتم که هرچه عاشق تر باشی تنهاتری.... 

اینو از وب احسان برداشتم خوشم اومد نوشتم تو مال خودم 

احسان نزنیا

تحقیر...!

خسته شدم از تحقیرای مادرم همه ی بد بختیا ی طرف طعنه زدن مامانم طرف دیگه هی بابا بسه دیگه. 

مادر من تا کی میخوای منو با دیگران مقایسه کنی بابا من همینم که هستم میتونم کمتر باشم ولی نمیتونم بیشتر ازین که هستم باشم. 

 

دیشب برگشته میگه بشین کنکورتو بخون فکر کردی حالا ثبت نامت کردیم سما همه چی تموم شد؟ بدبخت این بدون کنکوره مدرکش به درد نمیخوره حالا همه جام میشینی با آب و تاب میگی میرم دانشگاه دلت خوشه دانشجویی. 

عمه هاتو ببین درس نخوندن هیچ گ.و.هی نشدن حالا ببین دختر عموشونو دختره 23.24سالشه داره فوق لیسانس میخونه خودشم کجا تو جایی مثل تهران تنهایی دختره به اون سنو سال نمیدونه پنکک چیه رژ چیه ریمل چیه اونوقت تو ماشالا با تمام جزئیات میشناسیشون. اگه الان تو بودی باید یکیم پشت بندت میومد تهران جمت میکرد خودتو گم میکردی!  

اینم منم! خب مامان هرکی جای من باشه تو اون تهران به این بزرگی گم میشه دیگه حالا بیاد جاییرم بلد نباشه دیگه وا ویلا  

مامان خوبه حاضر جوابیرم بلدی 

من! نه پس بشینم به حرفای تو گوش کنم همه چی بارم کنی؟ 

میخواستی موقعی که حامله بودی چیزای مفید بخوری منم عقلم زیاد شه به من چه که تو ویاره دوغ کرده بودی! دوغ میخوری منم اینجوری شفته میشم 

تا دختره درس خون میبینه منو با اون مقایسه میکنه همین که اون دختره ی کاره بدی میکنه میگم مامان مقایسه نمیکنی ؟ نه ولش کن دختره بدیه! نیس دختره خودت خیلی خوبه! 

شیطونه میگه مثل اون پنج باری که خود کشی کردی شوک وارد کردی هواتو داشتن ی بارم وارد کن! 

ی بار دوستم میخواست خود کشی کنه 1بسته قرص سرما خوردگی خورد 3روز بستری شد منم اومدم توزه شو زیاد کنم 3بسته خوردم  گوش شیطون کر هیچی نشد که هیچ تا به امروز اثری از سرما خوردگی در بنده وجود ندارد! 

اما آخرین بار 2 بسته قرص تشنج خوردم تا مغزم گوزید تا اثرش  رفت از بدنم این شوک خیلی سنگینی بود ی روز مفصل توضیحش میدم! 

خب دیگه دارم واسه صبحانم قرمه سبزی میخورم اگه اجازه بدین....! 

د برو دیگه اه اه...!