ی7خط روزگار درعین سادگی

دختری که اول بوس بر لبت زد دلیل بر خراب بودنش نیست!

ی7خط روزگار درعین سادگی

دختری که اول بوس بر لبت زد دلیل بر خراب بودنش نیست!

روزهای زندگیم...!

نمیدونم چرا این کارو بامن کردی مگه خودت نمیگفتی دوسم داری؟ مگه نمیگفتی انقد منتظرت میمونم تا مال خودم شی؟ پس چی شد اون حرفا؟ به این زودی تنهام میذاری الان که مال تو شدم؟ چند روز بود بهم اس نمیدادی فک کردم به این زودی فراموشم کردی! ی نفس عمیق ی التماس و خواهش از خدا که خدایا اگه دوسم داره حداقل ی تک بزنه بگه دستم خورد شرمنده من بدونم به یادمه هنوز تو دلش جایی دارم! بعد از 5دقیقه صدای گوشیم درومد باتمام وجودم حس کردم که تویی شیرجه زدم رو گوشی آره تو بودی خوده خودت ی اس ام اس عاشقونه منم جوابتو دادم 4.5تا تو اس عاشقونه دادی منم جوابشو دادم. اس ام اسام تموم شد شروع کردم باهات حرف زدن گفتی نمیتونی فراموشم کنی نمیتونی ازم دل بکنی پس این غروره لعنتی تو بذار کنار! نمیدونم بخدا نمیدونم به چی قسم بخورم که گذشتم گذشته تموم شده الان و آیندم مهمه ولی تو باز حرف خودتو میزنی و گذشتمو به رخم میکشی. لعنتی من به خدا قسم خوردم دس رو قرآنش گذاشتم کاش توام یکم آدم بودی میفهمیدی!فقط همین...! دلم از نبودنت پراست... آنقدر که اضافه اش از چشمانم می چکد...

گذشته ی تباه شده ی من...!

گاهی وقتا شده فک کنین خیلی تنهایین؟ الان چند وقتیه من همون حسو دارم! خدایا من نماز نمیخونم من روزه نمیگیرم من موهامو تو نمیذارم من چادر سر نمیکنم من آب زیر کاه نیستم تنها مشکلی که دارم خیلی ساده و رک و لج بازم همین! که اینام از خصوصیات دی ماهیاست! گاهی وقتا شده بخاطر احساسی شدن طرفت ی عمر زندگیتو از دست بدی؟ شده بخاطر قضاوت عجولانه ی مردم زندگیت از این رو به اون بشه؟ آره الان من همون طوری شدم که بخاطر احساسی شدن طرفم که 1سال باهاش زندگی کردم تو تمام شادیو غمش شریک بودم تمام زندگیمو بر باد دادم تمام زندگیم! همیشه آرزو داشتم مادر بشم ولی...افسوس که دیگه نمیشم همیشه آرزو داشتم مادر بشم تا وجود ی موجود دیگرو تو بدنم احساس کنم ولی...افسوس اشکال نداره عشقم انقد که دوست دارم میگم فدای سرت فدای سرت که با ی عمر زندگیم بازی کردیو گردن نگرفتی فدای سرت که از سادگیه من سو استفاده کردی فدای سرت که طعم مادر شدنو ازم گرفتی فدای سرت وقتی نشستم هرچی تو گذشتم بودو بهت گفتم و تو محکم بغلم کردیو گفتی مال خودمی پس الان کجایی که محتاج همون بغل کردناتم. نمیدونم به کی هیزوم تر فروختم که با زندگیم داره اینجوری بازی میکنه! اشکال نداره منم واسه خودم خدایی دارم. عشقم تو میری ولی من هستم میدونم روزی بر میگردی دیرو زود داره ولی بر میگردی! خیلی به سرم زد که خود کشی کنم ولی تا شقایق هست زندگی باید کرد! تصمیم گرفتم درسمو ادامه بدم تا کاردانیمو بگیرم واسه کارشناسی برم پیشه خاله هام. خاله کوچیکم که تو سوئده هفته پیش باهاش حرف زدم خودش گفت کاردانیتو بگیر واسه کارشناسی بیا اینجا ولی خاله بزرگم که تو آمریکاس چیزی نگفته احتمالش زیاده برم پیشه خاله کوچیکم! کیبوردم خیس شد منی که 2ساعت زور میزدم ی قطره اشک میومد الان چه راحت سرازیر میشن حتی کنترلشم برام سخت شده! این روزا حالم خیلی خرابه برام دعا کنین!

کاش...!

کاش قدر لحظه های با تو بودن را بیشتر میدونستم...! الان که رفتی نمیدونی چه حالی دارم!

من اومدم...!

من آمده ام وای وای من آمده ام! 

سلوم من اومدم! 

وای خدا چقد سخته درس خوندن اصن فک نمیکردم یونی انقد سخت باشه  

دم به دیقه میکشونن حراست!واس چیزای چرتو پرت! 

صد رحمت به مردسه . 

خدایا صدامو بشنو ی شوهری میخوام که نذاره من برم یونی خدایا عاجزانه التماست میکنم!

تعطیل...!

وبلاگم چن روزی تعطیله ی مشکلی پیش اومده حل بشه میام آپ میکنم و مفصل توضیح میدم فقط دعا کنین حل شه!