ی7خط روزگار درعین سادگی

دختری که اول بوس بر لبت زد دلیل بر خراب بودنش نیست!

ی7خط روزگار درعین سادگی

دختری که اول بوس بر لبت زد دلیل بر خراب بودنش نیست!

ای خدا دلگیرم ازت!

ای خدا ازت خیلی دلگیرم کلی سوال دارم همش بی جواب مونده به خدا این سوالا دارن دیوونم میکنن همش چرا چرا.....   . 

ی چنتایی که تو ذهنمه میگم بقیشم بعدآمیگم. 

خدایا مگه نمیگن عشق مقدسه باید جلوش زانو زد؟ پس چرا خیلیا مثل ی توپ باهاش بازی میکنن؟ مثل ی بچه ای میمونه که واسش اسباب بازی بخری 2 روز بعد از چشش بیوفته. 

چرا خدایا! چرا دل آدمات از سنگ شده؟ چرا کسی بویی از آدمیت نبرده؟ چرا اونایی که عشقشون واقعیه باید بسوزن به پای  کسای دیگه؟چرا تا کسی میفهمه طرفش عاشقشه میخواد با دل طرف بازی کنه؟  

اینجاس که باید بگم عشقم ازت خسته شدم.دیشب یکی از فامیلاشون که ی زمانی باهم دوست بودیم اون مارو به هم معرفی کرده بود اس ام اس داد اولش نشناختم بعد که خودشو معرفی کرد ی چنتا اس به هم دادیم. 

پرسید الآن با کی هستی منم گفتم که با همین فامیلشونم گفت بهم اعتماد داری گفتم آره! آخه خداییش خیلی کمکم کرده هوامم خیلی نگه میداره. 

چی بگه خوبه؟؟ گفت فرنوش فراموشش کن اون تورو دوست نداره فقط میخواد بازیت بده!  ی بغزی گلومو گرفت انگار داشت خفم میکرد حرفاش کاراش طوری رفتار میکرد انگار واقعآدوسم داره عاشقمه  بهش اس دادم خوابی؟ گفت نه!دوسم داری؟ حالت خوبه میدونی چی داری میگی؟آره خوبم جوابمو بده؟خوب معلومه خره این چه حرفیه! نه دوسم نداری یعنی از اولم نداشتی منو مثل عروسک خیمه شب بازی به بازی گرفتی خودتم خوب میدونی راسته پس انقد ادای آدم عاشقارو در نیار دستت برام رو شده. باز خواب زده به سرت نمیدونی چی داری میگی. اتفاقآ هوشیارم الان میدونم چی دارم میگم انگار قبلنا خواب بودم یادته وقتی گذاشتی رفتی !نفرینت نکردم  گفتم امیدوارم هرجا که هستی با هرکی که هستی خوش باشی بعد ی ماه برگشتی گفتی فرنوش غلط کردم بیا از اول شروع کنیم میتونستم قبول نکنم ولی انقد دوست داشتم عاشقت بودم بدون هیچ چونو چرایی قبول کردم ولی تو همش فکرت فریب دادن من بود. 

عشق من مقدسه عشق تو... . 

خدایا سخته هم من میدونم هم تو خدایا کمکم کن کمک کن برا همیشه فراموشش کنم. 

خدایا بهم قدرت نه گفتنو بده که عشقمو به کسی ندم که بازی بگیره به یکی بدم که چیزی از عشق بفهمه. 

الان میفهمم چقد هوامو داری خیلی جاها خیلی چیزارو بهم ثابت کردی ولی من چشای کورمو باز نکردم ببینم. 

خدایا عاشقتم میدونم کسی جز خودت لایق این عشق نیست!  

نظرات 3 + ارسال نظر
Mostafa یکشنبه 29 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 01:39 ب.ظ

واقعا پستتو میفهمم

اون جمله های اول پستتون چیزاییه که تو دلم فریاد می زنم

کلمه ی عشق داغون شد.دوست دارم داغون شد. همونایی داغونش کردن که بی توجه بودن. عشقو شوخی می دونستن.

خوش به حال اونایی که هر دو طرفشون عشقو فهمیدن و نگهش داشتن

پس توام مثل منی این دردارو کشیدی میفهمی چی میگم!
باشه قالبم عوض میکنم.

نگاره ! یکشنبه 29 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 06:04 ب.ظ http://heragen.blogsky.com

اووووووووه چه ماجراهایی داشتی تو...
ببین یه چیز جالب میگن...
کسی که ولت کرد اگر برگشت سراغش نرو میدونی چرا ؟
چون وقتی رفته رفته...
ولی وقتی برگشته مطمئن باش بهتر از تو پیدا نکرده...
قدر خودت رو بودن...عشق رو هر کسی نمیتونه درک کنه
باید گاهی بدبین باشی
گاهی بهم زدن لازمه...ولی دلایل بهم زدن رو نباید فراموش کنی چون بعد از یه مدت دوباره خودشون رو نشون میدن
ولی هیچ عشقی کامل نیست
اگر احترام داره میشه ادامه داد حتی اگر زیاد دلچسب نباشه
ولی اگر مقایسه بشه...همه چیز رو باید بریزی دور...اون آدم دیگه بازگشتی نداره
خیلی حرف زدم

بد بختیه من اینجاس خیلبی زود میبخشم دوس ندارم طرفم ناراحت بشه حتی اونایی که بد ترین حرفارو پشت سرم زدن برگشتن گفتن فرنوش ببخش من سری بخشیدم ولی چه فایده رفت ازون بدترو گفت. من کاری به کار کسی ندارم نه اهل خیانتم نه ناله و نفرین هیچ وقتم به فکر این نبودم که تلافی کنم همرو میریزم تو خودم.

ایشالا که همیشه بیای زیاد حرف بزنی

اناهیتا دوشنبه 14 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 08:50 ب.ظ

بس که خری دختر

خر عمته!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد